درس نامه حلقه ثالثه شهید صدر

روشی نوین در ارائه متون آموزشی

درس نامه حلقه ثالثه شهید صدر

روشی نوین در ارائه متون آموزشی

درس نامه حلقه ثالثه شهید صدر

روشی نوین در ارائه متون آموزشی

آخرین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۱ اگر
  • ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۰ بوکس
نقل شده مادر حضرت آیه ا... حق شناس به علت کهولت سن قادر به توالت رفتن نبودند، لذا خود آقای حق شناس هر روز به منزل مادر می رفتند و برای ایشان لگن می گذاشته و لگن آلوده را تطهیر می کردند

 

روزی آقای حق شناس به خاطر پیش آمد کاری، دیر به منزل مادر میرسند و مادر ایشان از آلودگی ایجاد شده ناراحت و اذیت شده بودند؛ وقتی آقا به نزد مادر رسیدند مادر با عصبانیت به لگن ضربه ای زد و کثافات، لباسهای آقا را فرا گرفت و آقا هم بدون توجه به کار خود ادامه دادند و رفتند!

فردا که به منزل مادر آمدند، تا مادر خواست از ایشان عذرخواهی کند سریعا بحث را عوض نمودند و گفتند مادرجان ما که بچه بودیم خیلی بیشتر از این حرف ها لباس شما را آلوده کردیم و شما به ما چیزی نگفتید من باید معذرت خواهی کنم که دیر آدم!

nokte nab
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام کاظم علیه‏ السلام

لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى کُلِّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَیْرا اسْتَزادَ اللّه‏َ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللّه‏َ عَلَیْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَیْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه‏َ وَ تابَ اِلَیْهِ؛

از ما نیست کسى که هر روز اعمال خود را محاسبه نکند تا اگر نیکى کرده از خدا بخواهد بیشتر نیکى کند و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر بدى کرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نماید.

اختصاص ص25

nokte nab
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

شخصی خدمت امام حسین رسید و گفت: من فردی گنهکارم و در برابر گناه تاب نمی آورم مرا نصیحتی فرمایید.

حضرت سید الشهدا علیه السلام به او فرمودند: پنج کار را انجام بده و سپس هرچه خواستی گناه کن!

اول: روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه کن!

دوم: از قلمرو فرمانروایی خدا بیرون برو و هرچه خواستی گناه کن!

سوم: به جایی برو که خدا تو را نبیند و هرچه خواستی گناه کن!

چهارم: هرگاه فرشته مرگ آمد تا جانت را بگیرد  او را از خود بران و هرچه خواستی گناه کن!

پنجم: هرگاه مالک دوزخ خواست تو را در آتش افکند در آتش نرو و هرچه خواستی گناه کن!

بحار الأنوار ج۷۸  قسمت کلمات امام حسین علیه السلام

nokte nab
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آن عملی را که خدا طالب است حب علی بن ابیطالب است

nokte nab
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

مردم چه می گویند؟؟

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدربزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

می خواستم برای مدرسه به مدرسه سرکوچه مان بروم. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... گفتند: مردم چه می گویند؟!...

 

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

اولین مهمانی بعد از عروسی مان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند....

 

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

...مُردَم!

 

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

 

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

 

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

 

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند!


و چه نیکو فرموده قرآن کریم:

«وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»

و از [حرف] مردم می‌ترسیدى و حال آنکه خداوند سزاوارتر است از اینکه [از مخالفت امر او] بترسى‏   (سوره احزاب آیه37)

nokte nab
۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

کسی که در برابر خدا زانو می زند

در برابر هر کسی ایستادگی می کند...

nokte nab
۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اگه اولش به آخرش فکر کنی

نمی خواد آخرش غصه اولشو بخوری!

nokte nab
۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.

اکران فیلم شروع شد.....

شروع فیلم سقفِ یک اتاق بود.

دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق دیده می شد!!

سه دقیقه بعد همچنان سقف اتاق......!!

چهار دقیقه بعد همچنان!!

پنج دقیقه بعد .....!!

……....!!!

هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق بود!!!!!!

 

 

صدای همه در آمد.

اغلب حاضران سینما را ترک کردند.....

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاعی که روی تختخوابیده رسید!!!........

 

زیر نویس فیلم:

 این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود که ما طاقتش را نداشتیم......

نظر فراموش نشه


nokte nab
۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

حاج امین در خونه رو کامل باز کرد. تاکسیشُ از پارکینگ بیرون آورد. به خیابون

 اصلی رفت. با حرکت آروم و نگاه به کناره خیابون، مسافرا رو سوار می کرد.

مسافر اول پیاده شد و گفت: آقا! چقدر باید بدم؟

حاج امین به بالای شیشه جلو یه نگاهی کرد و زیر لبش چیزی گفت؛ بعد رو کرد

به مسافر و گفت: 100 تومن.

پولشُ گرفتُ حرکت کرد. یکم بعد مسافر دوم گفت: آقا اینجا پیاده میشم. چِقَد

میشه؟

دوباره حاج امین به بالای شیشه جلو یه نگاهی کرد و زیر لبش چیزی گفت؛ بعد

رو کرد به مسافر و گفت: 125 تومن!!!

مسافر از قیمتای مُنصِفانَش تعجب کرد.

آروم به شیشه جلو نِگا کرد. رو کاغذ ساده ای با خط قشنگ نوشته بود:

امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی؛ یابن الحسن

nokte nab
۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده می داند.

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده می داند.

ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند.

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده می داند.

ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان سالم به در برده می داند.

 

هر لحظه گنج  بزرگی است،

گنجتان را مُفت از دست ندهید

بدانید زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند.

دیروز به تاریخ پیوست،

فردا معماست،

و امروز هدیه است.......

نظر فراموش نشه


nokte nab
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر