انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را گول زده...!
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را گول زده...!
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
زندگی هیچوقت آسون تر نمیشه این ما هستیم که قوی تر میشیم
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
کلید خونه شون رو داد به مغازه ی سرکوچه!
می گفت: بیست و نه ساله هر وقت میره از خونه بیرون کلیدشو میده به مغازه سر کوچه میگه: شاید وقتی پسرم بر میگرده من نباشم!
کلید رو بده بره استراحت کنه؛ آخه تازه از راه میرسه خستست....
"بیست و نه ساله بچه اش توی کانال کمیل رفته و برنگشته...."
ه کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
به خاطر داشته باشید هرگاه به قله رسیدید همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اید...
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
هر که با زهراست احساس سخاوت می کند
« مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند»
دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می کند
حضرت جبریل یک جلوه است، ذاتا وحی را....
....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند
فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند
در میان خانه اش وقتی عبادت می کند
مرتضی بر فاطمه یا فاطمه برمرتضی !!!
کیست که بر دیگری دارد امامت می کند؟!
هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است
آینه از شان همتایش حکایت می کند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است
مرتضی می ایستد، زهرا قیامت می کند
***
رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشته ای از چادرش ؟!....آری... شفاعت می کند
"علی اکبر لطیفیان"
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
یک درخت قبل از این که شاخه هایش زیبایی نور را مشاهده کند؛ ریشه هایش تاریکی را مشاهده کرده!
گاه برای رسیدن به نور؛ باید از تاریکی ها گذر کرد…
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست!
به کانال نکته های ناب بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A4IYPz0jHHPRSdtIJJM_zQ
نقل است که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا اله العارفین (ای خدای عارفان)
جواب آمد: لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم)
سپس عرض کرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان)
جواب آمد: لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم)
سپس عرض کرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهکاران)
این دفعه سه بار شنید لبیک، لبیک، لبیک!!!
پرسید: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک؟
به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهکاران جز به فضل من پناهی ندارند؛ اگر از درگاه من ناامید گردند به درگاه چه کسی پناه ببرند؟؟
شاگردی به استادش گفت: روبروى خانه ى من یک دختر و مادری زندگى مى کنند. چند ماهى است هر روز و گاهی هم شب ها مردان رفت و آمد دارند!!؛ من دیگر قادر به تحمل این اوضاع نیستم.
استاد گفت: خب شاید اقوامشان باشند؟
شاگرد گفت: نه!؛ من هرروز از پنجره نگاه می کنم؛ گاهی وقت ها بیش از ده نفر متفاوت می آیند و بعد از چند ساعتى می روند....
استاد گفت: کیسه اى بردار و براى هر نفر یک سنگ در کیسه بینداز، چند ماه دیگر همراه با کیسه بیا تا میزان گناه ایشان را بسنجم....!
شاگرد رفت و چنین کرد.
بعد از چند ماه آمد و گفت: از بس کیسه سنگین شده که من نمى توانم آن را حمل کنم؛ شما براى شمارش بیایید!
استاد گفت: تو که یک کیسه سنگ را تا خانه من نتوانستى حمل کنی؛ چگونه می خواهى بار سنگین گناهت را نزد خدا ببرى؟؟؟
برو به تعداد سنگها حلالیت بطلب و استغفار کن(!!) چون آن دو زن، همسر و دختر عالمى هستند که وصیت کرد بعد مرگش شاگردانش در کتابخانه او مطالعه کنند!!
اى پسر آنچه دیدى واقعیت داشت اما حقیقت نداشت!
همانند تو که در واقعیت شاگردی اما در حقیقت شیطان....
مردی در حالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت: وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم؟
دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم!
کانال ما در تلگرام:
@NOKTENABBLOGFA