منتظر است نامش را صدا کنم....
جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ب.ظ
وقتی خدا از پشت آمد و دستهایش را روی چشمانم گذاشت، از لابه لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم....
۹۴/۱۱/۳۰
وقتی خدا از پشت آمد و دستهایش را روی چشمانم گذاشت، از لابه لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم....
خوشحال می شم به وبلاگ من هم سر بزنید:
cafe-keatb.blog.ir
نظر یادتون نره!
موفق باشید