روزی حکیمی به شاگردانش گفت: می خواهیم یک بازی انجام دهیم. شاگردان با خوشحالی گفتند چه بازی؟! گفت: فردا هر کدام یک کیسه می آورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنها بدتان می آید پیاز قرار دهید! روز بعد همه همان کار را کردند و هر کسی تعدادی پیاز در کیسه انداخت و آورد. حکیم گفت: تا وقتی نگفتم، هر کدام آن کیسه را هر جا که می رود با خود ببرد. شاگردان بعد از مدتی از این وضع خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که پیازها گندیده و بوی تعفن آنها را اذیت می کند. حکیم به آنها گفت: این شبیه وضعیتی است که کینه دیگران را در دل خود نگه داریم، این کینه و نفرت قلب ما را فاسد می کند و بیشتر از همه خودمان را اذیت خواهد کرد....
میتوانید همین حالا کیسه های گندیده پیاز را به زباله دان بریزید
با آرامش و آسودگی زندگی کنید